کد قالب کانون درسهایی از یک حدیث طلایی!

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 246
بازدید دیروز : 28
بازدید هفته : 1268
بازدید ماه : 14204
بازدید کل : 40959
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 25 شهريور 1402

درسهایی از یک حدیث طلایی!

 

کارت پستال اینترنتی,کارت پستال شهادت امام رضا (ع)

«سلسلة الذهب» به معنای زنجیر طلا، نام یکی از احادیث مشهور امام رضا علیه السلام است. در اینجا می‌خواهیم به کمک این روایت و حواشی آن، قدری برای زندگی خود الگو بگیریم.


 حدیث سلسله الذهب چیست؟

به نظر می‌آید که مشهورترین حدیث امام رضا علیه السلام همان حدیث «سلسلة الذهب» باشد. خلاصه ماجرا آن است که راه امام رضا علیه السلام از مدینه به مرو از نیشابور می‌گذشت و جمع زیادی از دوستداران علم و نویسندگان حدیث در آنجا به سراغ امام آمدند و گفتند: از پیش ما می‌روید اما حدیثی برایمان نقل نمی‌کنید که به ما فایده برساند؟ امام علیه السلام سر مبارک خود را از کجاوه بیرون آوردند و این حدیثی را به شکل روایی را از یکایک پدران معصوم خود نقل نمودند که «خدا فرمود: "لا اله الا الله" دژ من است و هر که در آن دژ داخل شود از عذاب من ایمن است.»

نویسندگانی که حاضر و ناظر این واقعه بودند با اشتیاق این حدیث را نوشتند و کاروان امام دیگر حرکت کرده بود و از کنار آنها گذشت. آنان گفتند: امام سپس اینگونه فریاد برآوردند که "این حدیث شرطهایی دارد که من یکی از شرطهای آن هستم"

لَمَّا وَافَى أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا علیه السلام نَیْسَابُورَ وَ أَرَادَ أَنْ یَخْرُجَ مِنْهَا إِلَى الْمَأْمُونِ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ أَصْحَابُ الْحَدِیثِ فَقَالُوا لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ تَرْحَلُ عَنَّا وَ لَا تُحَدِّثُنَا بِحَدِیثٍ فَنَسْتَفِیدُهُ مِنْكَ وَ كَانَ قَدْ قَعَدَ فِی الْعَمَّارِیَّةِ فَأَطْلَعَ رَأْسَهُ وَ قَالَ سَمِعْتُ أَبِی مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ یَقُولُ سَمِعْتُ أَبِی أَمِیرَ الْمُۆْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام یَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَقُولُ سَمِعْتُ جَبْرَئِیلَ یَقُولُ سَمِعْتُ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ یَقُولُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا. (امالی صدوق،‌ص 235)

تفکر درباره این حدیث از کارهای مهمی است که می‌توانیم درباره امام رضا علیه السلام انجام دهیم و برای این کار به دانستن شرایط اجتماعی-سیاسی بیان این حدیث احتیاج داریم.

فایده بخش‌ترین دانشها و امنیت بخش‌ترین امور، "لا اله الا الله" است. هر بدی و عیبی که در تفکرات و رفتار و اخلاق ما وجود دارد به نقص ما نسبت به "لا اله الا الله" باز می‌گردد

قلم به دستانی نه چندان پیرو

مأمون با زیرکی خود مسیر حرکت امام رضا علیه السلام را به گونه‌ای تعیین کرده بود که از شهرهای شیعه‌نشین مانند بغداد و قم عبور نکند. در نیشابور هم که در آن زمان از مراکز مهم علمی بود؛ هیچ دعوت عمومی از طرف حکومت برای بهره‌مندی مردم از محضر امام رضا علیه السلام انجام نشده بود؛ با این حال اجتماع بزرگی از طالبان و نویسندگان علم خود را به کاروان آن حضرت رساندند که از ایشان کسب علم کنند.

لازم به ذکر است که در آن دوره نقل روایات از منابع اصیل و قابل اتکا برای اهل حدیث اهمیت زیادی داشت و آنان مشتاقانه حتی شهرهای مختلف را طی می‌کردند تا احادیث را از منابع دست اول تر بشنوند. از اینجا می‌فهمیم که مردم ایشان را به عنوان یکی از علمای دین و یکی از سادات بزرگ اکرام می‌کردند به گونه‌ای که سخنان ایشان ارزش علمی دارد و می‌توانند از پیامبر صلی الله علیه و آله روایتی را نقل کنند اما آنان هرگز آن نگاهی را که شایسته مقام اهل بیت علیهم السلام در جانشینی پیامبر صلی الله علیه و آله است را نداشتند و ایشان را به چشم یگانه منبع زنده و قابل اتکا برای فهم درست از قرآن، به حساب نمی‌آوردند.

به بیان دیگر، اجتماع بزرگ مردم و اعلام اشتیاق و طرفداری مردم را نباید به معنای خاص شیعه بودن معنا کنیم؛ حقیقت آن است که شیعه بودن مقامی بلند است که در سایه ایمان و تقوا و عمل صالح محقق می‌شود و شیعگی به معنای پیروی حقیقی در نظر و عمل از راه پیامبر و علی علیهما السلام است و چنین شیعیانی بسیار نادر هستند.

به رغم همه فشارهای بین راه (به اصطلاح امروزه، جوّ امنیتی) و نیز جمعیت مشتاقی که فقط ایشان را به چشم یک عالم دینی می‌نگریستند؛ امام رضا علیه السلام سکوت نفرمود. پاسخ درخواست آنها را دادند و خود این روایت از مشهورترین روایات و از مۆثرترین جملات در شناسایی خود آن حضرت به مردم گردید.

امام رضا

ظاهری ساده باطنی دریا

متن این روایت یک جمله ساده بیشتر نیست: "خدا فرمود: لا اله الا الله دژ من است و هر که در آن دژ داخل شود از عذاب من ایمن است." این جمله با عقاید هیچ گروهی از مسلمانان در تضاد نیست. همه آن را می‌پذیرند و از طرف حکومت هم مانعی در هنگام ایراد آن پیش نمی‌آید و به ظاهر دلیلی برای ممنوعیت نشر آن وجود ندارد. همین متن به ظاهر ساده،‌ معنایی بسیار عمیق دارد. یعنی امام رضا علیه السلام یک سخنرانی طولانی را در یک جمله خلاصه بیان نمودند.

سندی با ارزشتر از طلا

به این متن ساده، سلسله‌ای از راویان متصل است که هر یک گوهری از پاکی و ارکان ایمان هستند: "شنیدم از پدرم موسی بن جعفر که می‌گفت شنیدم از پدرم جعفر بن محمد که می‌گفت شنیدم از پدرم محمد بن علی که می‌گفت شنیدم از پدرم علی بن الحسین که می‌گفت شنیدم از پدرم حسین بن علی بن ابی‌طالب که می‌گفت شنیدم از پدرم علی بن ابی‌طالب که ‌می‌گفت شنیدم از رسول الله که می‌گفت شنیدم از جبرئیل که می‌گفت شنیدم از خدای جل جلاله که می‌گفت: ..."

حرف ما مخاطب خود را پیدا خواهد کرد؛ ولو در زمان و مکانی غیر از زمان و مکان ما؛ مهم آن است که اولاّ حق را بشناسیم و ثانیاً آن را به متناسب‌ترین شکل بیان کنیم

این راویان، ارزنده‌ترین زنجیره‌ای را تشکیل می‌دهند که برای یک حدیث بتوان گفت. امام رضا علیه السلام با این کار ارتباط خاص خود به رسول خدا صلی الله علیه و آله و نیز پیوستگی اهل بیت علیهم السلام را هم به لطیف ترین شکلی بیان فرموده‌اند.

این اقدام امام رضا علیه السلام درسهایی برای زندگی ما دارد که تعدادی از آنها عبارتند از:

1-     فایده بخش‌ترین دانشها و امنیت بخش‌ترین امور،  "لا اله الا الله" است. هر بدی و عیبی که در تفکرات و رفتار و اخلاق ما وجود دارد به نقص ما نسبت به "لا اله الا الله" باز می‌گردد.

2-      نگذاریم اجتماعات بزرگ مردم ما را فریب ندهد. آنان که حق را می‌شناسند و تا پای جان در راه آن باقی می‌مانند خیلی کم هستند.

3-      اگر حقیقت و حکمتی را می‌دانیم که مشتاقانی قدر شناس آن را طلب می‌کنند، در حد فهم آنان آن را بیان کنیم.

4-      علیرغم جو سیاسی-امنیتی همواره فرصتهایی برای یاری حق خودنمایی می‌کنند که نباید آنها را از دست بدهیم.

5-      یاری کردن حق را به متناسب‌ترین وجه صورت دهیم. گاه یک جمله موثرتر از یک سخنرانی است.

6-      سیستمهای ظالمانه همواره نقاط کور و نقاط ضعفی برای نفوذ دارند.

7-     حرف ما مخاطب خود را پیدا خواهد کرد؛ ولو در زمان و مکانی غیر از زمان و مکان ما؛ مهم آن است که اولاّ حق را بشناسیم و ثانیاً آن را به متناسب‌ترین شکل بیان کنیم.

روح الله رستگارصفت            


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: شهادت ها